امیر کیانامیر کیان، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

امیرکیان نازدار

سفره حضرت ابوالفضل ، نذیری آناجون

سلام. امسال دومین سالی که با حضور پسر نازم ماه مبارک رمضان رو تجربه می کنیم . پاراسل چون فقط شیر من و میخوردی هیچکدوم از روزه هامو نتونستم بگیرم ولی امسال یه روز در میان دارم روزه هامو می گیرم چون دیگه به غذا خوردن افتادی عزیزم . خلاصه توی تابستون با این روزهای بلند واقعا" روزه گرفتن کار سختی . ان شاله که خدا قبول کنه به هر حال دستور خداوند ه و هدف ما تو این دنیا فقط بندگی و اجرای دستورات اوست . هفته پیش پنج شنبه یعنی 11 تیر ، آنا جون سفره حضرت ابوالفضل داشت .چون ماه رمضان بود تصمیم گرفت که افطاری بده . ما هم رفته بودیم تهران . این دومین سفره حضرت ابوالفضلی بود که تو حضور داشتی . اولیشو مادر جون تو مزنگ گرفته بود . خلاصه اینکه همه دوستا...
18 تير 1394

اولین مسافرت خارج از کشور پسر نازم

سلام . الان که اینا رو می نویسم رفتیم مسافرت و برگشتیم .از تاریخ 13 تا 18 خرداد ماه سال 94 ما به همراه خاله جون ، عمو جواد و عمه جون ، سید علی و مامان و باباش همه باهم رفتیم به ترکیه . خدا روشکر خوب بود و خوش گذشت . قبل از رفتن نگران بودم که نکنه یه موقع اونجا مریض بشی یا بخوای دندون دربیاری و اذیت بشی واسه همین هم کلی دارو همراه خودم واست برده بودم ولی خدا رو شکر خیلی پسر خوبی بودی و اصلا" مریض هم نشدی . هی تو این پاساژا میدویدی این ور و اون ور ، همش دلت می خواست خودت تنهایی راه بری و کسی بغلت نکنه و جالب اینکه همیشه خلاف جهت جمعیت می خواستی حرکت کنی . از برند های معروف ترکیه واست کلی لباس و کفش خریدم ، راستی یه کت حوچیک خیلی ناز طوسی ...
18 تير 1394

جشن تولد یک سالگی پسر نازم

سلام .تولد کیان گلی نوزدهم فروردینه ولی چون مریض بودی و اون روز برده بودیمت دکتر فرداش یعنی شب جمعه یه تولد خودمونی واست گرفتیم . خوش گذشت البته جای خیلی ها خالی بود مثل آناجون ،پدرجون تهرانی ، دایی جونا و خاله جون . با حضور پدرجون ، مادرجون ،عمو جون ، عمه مریم و عموجواد واست تولد گرفتیم البته سیدعلی و مامان و باباش هم اومده بودن . تو اولاش زیاد سرحال نبودی ولی بعدش خوب شدی . به خصوص وقتی که کیک تولدتو آوردیم حسابی دست می زدی و با تعجب به شمع نگاه می کردی . ما هم کلی شعر تولد تولد واست خوندیم .راستی یه سورپرایز بزرگ هم شدیم . مادر جون و پدرجون واست ماشین دوموتوره شارژی مدل کلاسیک خریده بودن .منو و باباجون که ذوق کردیم ،تو هم خیلی عکس العمل ن...
22 فروردين 1394

خاطرات مسافرت نورورزی اقا کیان

اولین عید کیان جونم با هم رفته بودیم زیارت امام رضا . خیلی خوش گذشت . با سید علی کوچولو و مامان و باباش بودیم . خیلی پسر خوبی بودی . البته یه کم شیطنت و کنجکاوی داشتی و لی خوب اقتضای سنته .باید صبور باشیم تا بزرگتر شی. همش دلت می خواست به همه چی دست بزنی ، توی حرم دنبال بچه ها می رفتی دوست داشتی باهشون بازی کنی . منم پشت سرت میومدم و حواسم بهت بود .عاشق مهر بودی همش مهرها رو جمع می کردی . خلاصه اونجور که دلم می خواست وقت نکردم که زیارت کنم ولی همینکه تو پیشم بودی خوشحال بودم . با علی کوچولو همش آهنگ و کلیپ حسنی رو نگاه میکردی ، دیگه ما حفظ شده بودیم از بس که نگاه کرده بودین . خلاصه اینا هم جزو خاطراته دیگه . خداروشکر خوش گذشت امیدوارم به تو ...
19 فروردين 1394

تولد یک سالگی کیان گلی

امروز تولد پسمل نازم .خدا رو شکر که یه فرشته کوچولو یک ساله که اومده تو زندگیمون . ولی واقعا" خیلی زود گذشت اصلا" گذر زمان رو نفهمیدیم . میخواستم امشب یه جشن کوچولو خودمونی بگیرم ولی متاسفانه کیان گلی سرحال نیست .هم سرما خورده هم دندون دراورده که بی حالش کرده و هم اینکه از پیروز تا حالا چند تا دونه قرمز رو بدن و صورتش دیده شده که احتمالا" پسرم سرخجه گرفته . البته پیروز بردمت دکتر عزیزم ولی چیزی نگفت .امشب میخوام دوباره ببرمت دکتر .هر چند که فکر کنم دوره سختش طی کردی چون سه روز پشت هم تب داشتی و خیلی بی قراری کردی . مامانی فدات شم این چند روز خیلی اذیت شدی . خلاصه اینکه حتما" واست یه جشن خودمونی میگیرم اگه امشب نشد فردا شب...
19 فروردين 1394

اولین سال تحویل با حضور آقا کیان

خدایا شکرت .امسال اولین سالیه که من و بابایی با حضور کیان جون میخواییم به پیشواز سال جدید بریم . دیشب با بابایی رفتیم و دو تا ماهی یکی سیاه و یکی قرمز واسه پسر گلم گرفتیم . خیلی با دقت بهشون نگاه میکردی و از اونجائیکه از هیچی نمیترسی می خواستی دستتو بندازی تو تنگ ماهی و اونارو بگیری . دیشب سفره هفت سینمو آماده کردیم و به رسم سالهای قبل قراره اگه خدا بخواد امشب بریم به پابوس آقا امام رضا .خدایا شکرت که کیان جونم هم امسال همراهمه.پارسال این موقع تو شکم مامانی بودی و قسمت نشد برم حرم.عوضش امسال با همدیگه میریم مامام جونم .ان شااله سال جدید سال خیلی خوب ، پر روزی ، سلامتی واسه همه اعضای خانواده باشه واسه ما هم همین طور . راستی با پسر خاله باباجو...
27 اسفند 1393

10 و 11 ماهگی کیان گلی

10 و 11 ماهگی کیان جون مادر پسر گلم در 10 ماهگی به صورت کاملا" حرفه ای چهار دست پا می ره اونم نه معمولی . اصلا" از زانوهاش کمک نمی گیره بلکه زانوها بالا و به صورت تند تند چهاردست پا می ره   از غذاها ماشااله بزنم به تخته اصلا" بد غذا نیست و همچی می خوره و فرنی رو خیلی دوست داره ، موقع ناهار می نشونمت روی پارچه و پیش بند غذاخوری تو روی لباس می بندم و تا دلت می خواد خرابکاری می کنی البته عیب نداره باید یاد بگیری که خودت غذا بخوری نازنازم . تازگیا روی پاهات می ایستی و چند تا قدم برمیداری یهو میافتی زمین ، مامانت فدات بشه . می خوای دیگه راه بیافتی ذبل خان . دو تا دندون ناز روی لثه پائینت دراوردی و فعلا"...
23 اسفند 1393

بدون عنوان

دومین ماهگرد کیان و واکسن               پرنس من دومین ماهگرد تولدت مبارک کیان من دو ماهه شد هوراااااااااااااااااااا            ماشاالله برای خودت آقایی شدی توت فرنگی من کیان جون تو این دو ماه پسر خیلی خوبی بودش شبها راحت می خوابه و روزها هم همش دلش بغل می خواد فدای پسمل بغلی خودم بشم تازه گی ها پسر اخمالوی من لبخند هم می زنه من رو هم می شناسه چون بغل من گریه نمی کنه هر روز با هم بازی شناخت رنگ رو انجام می دیم برای تقویت حواست    &nbs...
3 آذر 1393

شش نکته تربیتی والدین

شش درس تربیتی برای پدران و مادران  تعریف کردن داستان های مناسب برای آگاهی کودک: سعی کنید خاطرات آموزنده خود را در قالب داستانهایی کوتاه و مهیج برای کودک خویش  تعریف کنید . انتقال تجربیات شما در قالب داستانهای کوتاه و یا دنباله دار موجب آگاهی و  آسیب ناپذیری کودک شما در آینده خواهد شد .    فرزند خود را دوست داشته باشید : دوست داشتن کودک ، در زیاده روی برای خرید نیست نیاز کودک در گفتگو و تبادل نظر  است . وقت گذاشتن و گفتگو نشانه واقعی دوست داشتن است . فیلسوفی نظیر ارد  بزرگ می گوید : کودکان برای شاد بودن ، بیش از هر چیزی به گفتگو با ما نیاز دارند . ...
3 آذر 1393